لطفا صبر کنید....

ناراحت نباش

روزهایی که با اداره‌های دولتی کار دارم جزو روزهای کفاره‌ی گناهان پس بده‌ی درست حسابی هستن. سروکله زدن با سیستم بیمار دولتی یه طرف، برنداشتن ماشین بخاطر جای پارک و اسیر اسنپ شدن یه طرف دیگه.

یکطرفه رو اومد وسط کوچه ایستا‌د. با دست به من اشاره کرد که بیا سوار شو.
سوار که شدم داشت با موبایلش ور میرفت و چند دقیقه طول کشید تا راه بیفته و تا راه بیفته کلی راه‌بندون درست کرد.
معلوم شد داشته مسیر رو‌تو‌ گوگل‌مپ میزده، چون خانم گوگل‌مپ با لهجه‌ی غلیظ بریتیش راهنمامون شد. موردی غریب برای اسنپ، اونم برای راننده‌ی مسن با موی سپید. تو دلم یکطرفه اومدن و بند آوردن کوچه‌ش رو بخشیدم و مشغول امورات موبایلی شدم.
تا میدون ونک‌ش درست بود، ولی یهو دیدم از میدون ونک رفت تو خیابون ملاصدرا. گفتم اشتباه رفتین‌ ها. ما باید بریم کوچه‌ی دوم نیلو.
تو آینه چپ‌چپ نگاهی کرد و گفت من دارم با گوگل‌مپ خارجی میرم ها. داره خارجی مسیر میده. نمیشنوی؟ زدم دوم ولیعصر.
گفتم شما همون لوکیشن من رو برو. برو سونوگرافی نیلو.
گفت شما کار نداشته باش. من میبرمت دوم‌ ولیعصر.
گفتم از راه آهن تا تجریش ولیعصره. شاید صدتا دوم‌ داشته باشه. شما لوکیشن من رو…
و زیر بار غضب نگاه پیرمردانه در آینه و چون دیگه کار از کار گذشته بود، ادامه ندادم و استرس دیر شدن رو درونگرایانه تحمل کردم.
وقتی رسید به پل توانیر و فهمید یکطرفه‌ست و راه نداره، نیمچه نگاهی تو آینه کرد و گفت انگار اشتباه زدم. اینجایی که میری مطبه؟ ناراحت نباش… مطب‌ها شلوغن. نوبتت رو از دست نمیدی!
گفتم بله مطبه. فقط مساله اینه اونایی که اونجان، منتظر منن.
دیگه اصلا تو آینه نگاه نکرد، مکثی کرد و گفت: خوب پس دیگه اصلا ناراحت نباش. همه‌ی دکترها دیر میرن مطب!
و با رضایت خاطر از حل شدن مشکل و ناراحت نبودن من بنا به امر ایشون به چرخیدن و پیچیدن در کوچه ها و خیابون‌های شلوغ صبح تهران تحت هدایت خانم خارجی ادامه داد و بالاخره من رو رسوند و رفت تا به چرخوندن و پیچوندن بقیه به صورت خارجی طور ادامه بده.

logo-samandehi
مشاوره آنلاین
لاغری, لاغری موضعی, تناسب اندام