لطفا صبر کنید....

فسقلی باکلاس

بیشتر وقتها هرکسی با زاویه ی گردنش، حال چشماش و شکل لبخندش میگه من حال و احوالم چطوره. البته اگه این ماسک ملعون بذاره.
مثلا: گردن یه خرده کج گرفته، چشمهای دوخته شده به زمین، یه لبخندک محو = من خجالتی ام.
گردن کج، چشمهای تنگ شده، بدون لبخند= من مو از ماست بیرون کشاننده‌ام.
گردن کج، چشمهای بی فروغ، گوشه‌های لب آویزون= من غمگینم.
گردن کج، چشمهایی که این ور اون ور میدون، گوشه‌های لب لرزون = من از اون استرسی‌هام.
ولی وای از وقتی که گردن کج باشه، چشمها بی فروغ و حیرون باشن و گوشه‌های لب هم گاهی لرزون و گاهی آویزون باشن. این یعنی با یه عالمه غم و استرس سروکار داری. دو وزنه‌ی سنگین هوار رو شونه‌های دل.

از در اتاق که اومد تو ماسک نداشت. گردن کج گرفته، چشمهای بی فروغ و نگران و لب‌های بی‌لبخند و لرزونش تکلیفم رو معلوم کرد که با یه مامان سخت کار دارم. از اون استرسی‌های غمناک یا غمناک‌های استرسی.
با چشم‌های نمناک جنینش رو نگاه می‌کرد و هی «آخی آخی » میگفت، تا وقتی صدای قلب رو شنید با سوز دل گفت: طفلکی!
گفتم چرا انقدر آخی؟ چرا طفلکی؟
گفت آخه آی‌وی‌اف کردم. این بچه رو با سختی و با آی‌وی‌اف به دست آوردم.
گفتم خوب این که عالیه. پس این گردن کج و نگاه مضطرب و صورت غمگین و طفلکی بارون کردن این طفلک برای چیه؟ استرست تا یه جایی قبول، قسمت غمناکیش چی میگه؟
تازه شم جنین تو باید به بقیه‌ی جنین‌ها فخر بفروشه.
باید به اونا بگه: من خیلی از شماها با کلاس ترم. بجای اینکه خانم تخمک همین طوری برسه به لوله‌ی رحم و همین طور منتظر بایسته تا یه آقای اسپرم از بقیه جلو بزنه و همین طوری همدیگه رو ببینن و همین طوری در یک نگاه عاشق بشن و همین طوری ازدواج کنن و شما به دل مامان تون بیایین، من از خانم تخمک و آقای اسپرمی به دل مامانم اومدم که خیلی شیک و مجلسی تو محیط آزمایشگاه به هم معرفی شدن و با هم ازدواج کردن. خیلی آگاهانه و با دوراندیشی.

سکوت میکنه و صحنه‌ی ملاقات رو تجسم میکنه و بعد نه فقط لبها، که تمام صورتش میخنده. فسقل باکلاس تو دلش هم می خنده.

باکلاس بودن سخت نیست، فقط‌باید به داشته‌هامون فکر کنیم و درست کنار هم بچینمشون.

همین.
logo-samandehi
مشاوره آنلاین
لاغری, لاغری موضعی, تناسب اندام