بارداری بلوتوثی
فرافکنی فقط مال دولتمردا و سیاستمدارا نیست. خیلیا برای فرار از زیربار کاری که کردن و عواقب و عوارض اون فیلمنامهای مینویسن که در اون فیلمنامه همه چیز و همه کس نقش دارن بجز خودشون.
بهش سلام میکنم و مثل همیشه برای اینکه بدونم سابقهی مشکلی در بارداریهای قبلی بوده یا نه میخوام بپرسم بارداری چندمه، که فرصت نمیده. انگار فیلمنامهی فرافکنی رو از قبل آماده و حفظ کرده. تندی جواب سلامم رو میده، اشارهای به دلش میکنه و میگه این بچه «بلوتوثی »یه ها. ما نمیخواستیم!
در طول همهی این سالها و مواجه شدن با انواع فیلمنامهی فرافکنی بارداری ناخواسته، از بدیع بودن این یکی جا میخورم.
بیشتر اوقات فیلمنامه تو این مایه هاست: «بچهی ….. مه، بخدا اصصصلا نمیدونم چی شد، ما که کاری نکردیم. خدا خواست» یا : «بچه ی …… مه، ما اصلا نفمیدیم چی شد، خدا داده»
گاهی هم میشنوم: «بچهی… مه، خودم نخواستم. تقصیر مادرشوهرمه، انقدر گیر داد تا….. » ولی دیگه جنین از طریق بلوتوث دانلود شده نداشتم.
از بهت اولیهی حرفش که درمیام دوتایی میخندیم و میگم بلوتوثی یعنی چی؟
میگه باور کنین راست میگم. من کرونا داشتم، تو قرنطینه بودم. اصلا نمیدونم چی شد.
«یا خدای من» رو که میشنوه چشمهای خندونش رو از من میدزده و جنینش رو تو مانیتور نگاه میکنه که داره خودش رو به در و دیوار میزنه و معلومه خوب میدونه با بلوتوث نیومده تو دل مامانش.
میبینم اگه بخوام ادامه بدم و از بلوتوثی نبودن این جنین و آخه کرونا و قرنطینه پس چی و بارداری چرا پرس و جو کنم کار به جاهای باریک میکشه.
ترجیح میدم حالا که همه چیز ختم به خیر شده به پروتکل های شکست خوردهی کووید ۱۹ پشت در اتاق قرنطینهی این فرافکن بازیگوش فکر نکنم و با لبخندی که نمیتونم زیر ماسک جمعش کنم سونوگرافی رو ادامه بدم.
و شاید روزی بارداری بلوتوثی هم ممکن بشه. چرا که نه.