لطفا صبر کنید....

رحم اجاره

عبارت «رحم اجاره ای» رو اصلا دوست ندارم، ولی معادل فارسی دیگه‌ای براش پیدا نمی‌کنم. فرقی هم نمیکنه.
چه گفته بشه «ساروگیت»، کلمه‌ی انگلیسیش، چه گفته بشه «رحم اجاره‌ای»، چه هر عبارت دیگه‌ای، تعریفش یکیه، تعریفش میشه کمک گرفتن یا در اختیار گرفتن جسم، نه فقط جسم، جسم و روح یک نفر، برای داشتن فرزند. تعریفش میشه یکی مثل این بیست و شش ساله‌ی نحیف و لاغر روی تخت سونوگرافی، با دو جنین تو دل نحیفش. بیست و شش ساله‌ای که خودش مادر سه فرزنده، شوهرش بیکاره و میخواد با پول اجاره‌ی رحمش ماشین بخره تا شوهرش کار کنه.
مادر آینده عراقیه، ندیدتش و نمیدونه چندسالشه و فقط از طریق «دلال» باهاش درارتباطه. دلال باهاش قرارداد نمیبسته و می‌خواسته خیلی «ارزون حساب کنه» و بعد از کلی چک و چونه قیمت رو برده بالا، ولی باز هم نه به درستی. دلال پول رو تیکه تیکه میده و اگه مشکلی برای بچه‌ها پیش بیاد دیگه از پول خبری نیست.
میدونه دلال از اون مادر دلار گرفته و باهاش به ریال حساب کرده. میدونه ولی…

با اون فقری که یک زن رو وادار به پذیرش اجاره دادن جسم و روحش میکنه میشه کنار اومد. یاس و سرخوردگی و استیصال اون زنی رو هم که اینطوری مادر شدن رو پذیرفته میشه درک کرد ولی چیزی رو که نمیشه فهمید، چیزی که عصبانیت می‌کنه، چندشت میشه و بغضش راه نفست رو می‌گیره دلالی مابین اون فقر و این استیصاله.

دلالی از نوع دلاری. دلالی برای پول درآوردن به هر بهایی، حتی بهای جسم و روح آدمها. بنگاه زدن برای معامله.
معامله‌ی جسم و روح.
logo-samandehi
مشاوره آنلاین
لاغری, لاغری موضعی, تناسب اندام