لطفا صبر کنید....

اهل کجایی

همیشه فامیلی و پسوند فامیلی‌ها برام جالب بودن و همیشه ازشون خیلی چیزا یاد گرفتم.گاهی با یه سوال ساده که «معنی فامیلیت چیه؟»، شنونده‌ی یه داستان شیرین از چندنسل بودم، یا نام جاهایی از وطن‌مون رو شنیدم که تا حالا نشنیده بودم.
شاید خیلی راحت‌تره سراغ گوگل رفتن، ولی خیلی دلنشین‌تره معنا و ریشه‌ی فامیلی رو از زبون خود صاحبش شنیدن، با هم برگشتن به قدیم‌ها، و ریشه‌ها رو مرور کردن.

فامیلی‌اش «سراوانی» یه. دفعه‌ی قبل هم فامیلی‌‌اش کنجکاوم کرده بود و پرسیده بودم از کجا میاد. گفته بود از مینودشت.
دفعه‌ی قبل هم ازش پرسیده بودم پس ربط بین این پوست خوشرنگ سبزه‌ی جنوبی‌طور و نام خانوادگی‌اش با مینودشت چیه.
دفعه‌ی قبل همه‌ی اینا رو پرسیده بودم، ولی یادم نبود و این دفعه دوباره پرسیدم، و وقتی گفت اون‌دفعه گفتم که…. حافظه‌م رو کلی شماتت کردم.
با خوشرویی دوباره برام گفت که فامیلی‌اش برمیگرده به یکی از شهرستانهای سیستان بلوچستان. گفت ولی تهران به دنیا اومده و مینودشت بزرگ شده.
از همسرش پرسیدم. گفت نام خانوادگی همسرش هم همینه. اون هم اصالتش بلوچه، منتها مینودشت به دنیا اومده و تهران بزرگ شده. مکانهای مشابه، ولی با ترتیب نامشابه.

حالا این دو بلوچ دوست داشتنی، یکی مینودشت به دنیا اومده و تهران بزرگ شده، اون یکی تهران به دنیا اومده و مینودشت بزرگ شده، ساکن مینودشت هستند، کیلومترها دور از بلوچستان. و از بلوچستان تنها نامی رو به یادگار همراه دارن. هرتیکه شون از یه گوشه‌ای از ایران‌مون.

این جور موقع‌ها یاد لحاف چهل تیکه‌ی مامان‌بزرگا میافتم: رنگ و وارنگ، قشنگ، گرم و نرم. ایران‌مون هم همین‌طوره، یه لحاف چهل تیکه‌ی رنگ و وارنگ و قشنگ و گرم و نرم.

من سونوگرافی می‌کنم و از جنینش می‌گم و اون از چهل تیکه‌ش میگه و جنین کوچک تو دلش به حرف‌های ما گوش میده و شادمانه میرقصه، گویی از این چهل تیکه‌ی قشنگ که قراره به ارث ببره خیلی خوشحاله. چهل تیکه‌ای به وسعت از جنوب تا شمال.
چهل تیکه‌ای به وسعت ایران‌مون.

logo-samandehi
مشاوره آنلاین
لاغری, لاغری موضعی, تناسب اندام