کلمات و ترکیبات تازه 2
با سری دوم کلمات و ترکیبات تازه 2 اومدیم.
از مریضای آخرِ یه روز شلوغه. بدو بدو میاد تو و بدو بدو میخوابه رو تخت و در حال آماده شدن میگه وااای خانم دکتر ، از «سکتهگی» مُردم!
من عاشق واژههای جدیدم. واژه هایی که خلاصه و مفید مفهوم و حسوحال رو برسونن. واژه های مرسوم همیشگی خیلی وقتها این توان رو ندارن.
ترکیب استرس، انتظار، مثانهی پُر، خستگی، بیصبریِ شنیدن صدای قلب جنین، همه و همه در این واژهی «سکته گی» خلاصه میشن.
با هم میخندیم و بهش میگم حتما از این واژه ی ابداعیش استفاده میکنم .
خداروشکر کار به مُردن از سکتهگی نمیرسه، ولی من یه واژه ی جدید در چنته ی لغات جدید دارم.
برای دیدن بقیه ی داستان ها کلیک کنید