یه عطسه ناقابل
از این مامانای « این ور دلم درد می کنه، همه جام درد می کنه» س.
سونوگرافی رو شروع می کنم و چه خوب که همه چیز خوبه. یهو وسط کار عطسهم میاد ، از اون عطسه بلندای حساسیتی بدون علت، که نمی شه جمع و جورش کرد. با عطسهی من یهو می گه آخ خ خ خ، و دستش رو میذاره زیر دلش.
قشنگ احساس میکنم کشش عضلهی شکمش رو!
فوری میگم ببخشید، حساسیته و خدا رو هزار بار شکر میگه عیبی نداره.
من عطسه کردم انقدر دردش اومد، خودش چه می کنه؟
برای دیدن بقیه ی داستان ها کلیک کنید