لطفا صبر کنید....

قلبم اومد تو دهنم!

میگه وای، قلبم اومد تو دهنم.
میگم چرا؟
میگه انقدر که استرس دارم!
میگم پس میگن قلبم هُرررری ریخت پایین، اون چیه؟
میگه اون مال وقتیه که بترسیم.

قلب چقدر بار مسوولیتش سنگینه.
چقدر کارها باید بلد باشه. باید بتونه بی وقفه و یک نفس بزنه، بی مجال ایستادن.
باید بتونه عشق رو تو خودش جا بده، عشق رو نفس بکشه، به اندازه‌ی تموم اونایی که عاشقشونه.
مساوی و برابر.
باید بتونه متنفر بشه، به اندازه‌ی همه اونایی که تونستن به نفرت برسوننش.
باید بتونه بشکنه، خرد بشه به هزار تکه.
مثل بشقاب چینی روی طاقچه‌ی مادربزرگ.
بعد بتونه دوباره خودشو جمع و جور کنه و خرده‌ها رو بچسبونه بهم.
قلب خیلی کارش سنگینه.
هواش رو داشته باشیم.

logo-samandehi
مشاوره آنلاین