بچه کلاغ
همیشه دلم برای کلاغ ها میسوزه.
پرندهن، با همون پر و بال و منقار، فقط رنگیرنگی نیستن، پُرسروصدان، و تو چشمن. اگه باید لابلای شاخه ها دنبال گنجشکها بگردی، یا اگه باید خودتو بکشی تا یاکریم رو از جلوی ماشینت پَر بدی، عوضش کلاغ ها همیشه تو دست و پا هستن. از زمین گرفته تا هوا.
وقتی مامانی که رو تخت دراز کشیده جنینش رو تو مانیتور میبینه و میگه: این که شبیه کلاغه، اونم دوتا بالش!
اول جا میخورم و اعتراض میکنم ولی بعد فکر میکنم چه اشکال داره، شاید این مامان هم دلش برای کلاغ ها میسوزه. شاید کلاغا رو زشت نمیبینه، برای همین پسرک قشنگ شیطونش رو شبیه اونا میبینه.
• هیچ آفریده ای زشت نیست ،اگه…
زیبا نگاه کنیم.
برای مطالعه ی سایز داستان های مطب کلیک کنید
برای مشاهده صفحه اینستاگرام سونوگرافی نیلو کلیک کنید.