لطفا صبر کنید....

خنده

خدا می‎دونه تو این روز و شب شلوغ مریض چندمه. تپلی و گرده و‌ صدا بلند و‌خندون. بلند می‎گه الهی بمیرم برات تو تاریکی نشستی از صبح، بعد قیافه‎ی متعجب منو که می‎بینه نخودی می‎خنده.

دراز می کشه و‌ اولین تصویر از بچه ش رو می بینه می‎گه آی ننه مادر، و غش غش می‎خنده. من عددا رو می‎گم ‌و نی نی رو‌ می‎بینم و اون از آشپزیش و از شوهرش و از قیافه ی اعضا خانواده می‎گه و وسطاش گنجیشکی و ریز ریز و بلند بلند و همه جوره می خنده.

هیچ چیز و‌ هیچ کس رو‌به اندازه ی آدمای مثبت و‌شاد دوست ندارم. روحت رو‌ صیقل می‎دن اساسی، جوری که خستگی یادت می‎ره و تا آخر کار صدای خنده‎هاشون‌ خنده به لبت میاره.

آی ننه مادر، کاش همه از این خنده ها بلد بودن همیشه.

برای مطالعه ی سایز داستان های مطب روی لینک روبرو کلیک کنید. کلیک کنید

برای مشاهده صفحه اینستاگرام سونوگرافی نیلو کلیک کنید. کلیک کنید

logo-samandehi
مشاوره آنلاین