میوم بچه خوار
بعضی آدما آواز خوندن دوست دارن، بدکی هم نمی خونن، ولی کلمه های اواز رو فراموش میکنن، بعد بجای منصرف شدن از خوندن کلمه های فراموش شده رو جوری جایگزین میکنن که خود خوانندهی اصلی هم فکر میکنه درستش اینه. یکی شون خود من.
تو کوه یهو یاد اون آهنگ افتادم که مطرب داشت و نی و ساقی و این چیزا.
شروع کردم به زمزمه، به مدل خودم. منتها یادم رفت که حال و هوای زمزمهی کوه با زمزمههای دیگه فرق میکنه و شنیده میشه. بار اول که خوندم « ساقی نی بزن، مطرب می بیار» همکوهم متوجه نشد. بار دوم شک کرد ولی به روش نیاورد. بار سوم دیگه صداش دراومد که ای بابا، مگه ساقی نی میزنه؟ از کی تا حالا مطرب می میاره؟ درستش اینه، مطرب نی بزن ، ساقی می بیار ، و زد تو حال و هوای اواز خونی من.
گفتم خوب مگه چی میشه ساقی یه بار نی بزنه؟ یا مگه ایرادی داره مطرب می بیاره؟ ریتم که درسته، فضا هم همون فضاست، فقط اینکه کی چکاری رو انجام بده جابجا شده.
آخه یه ذره به فکرت انعطاف بده، و دیگه نخوندم. البته فقط تا یکی دوساعت. تا دگردیسی آهنگ بعدی.
-باریک اندام بود و لاغر، پر از استرس، با رحمی پُرتر، پر از میوم های کوچیک و بزرگ. سونوگرافیش که تموم شد رو تخت نیم خیز شد و با اضطراب گفت میوم دارم؟ خیلی؟ میوم هام از اون بچه خوارهان؟
میوم بچه خوار! خنده ی من یه ذره از اضطرابش کم کرد. گفتم از کی تا حالا میوم بچه خوار شده ؟ گفت نمیدونم ، فقط میدونم دوستم از یه چیزی میگفت که بچهخواره.
اولش هم « میم » داره.
فهمیدم منظورش چیه. گفتم اهان ، مول رو میگی. مول با میوم فرق داره. اون یه جور سرطان جفته. میوم بیچاره رو چه به بچه خواری. درسته میوم مزاحمه و سربار، ولی هرکاری هم بکنه بچهخواری نمیکنه.
دوتایی کلی خندیدیم و همون موقع یاد خودم و میاوردن مطربم و نی زدن ساقیم افتادم. این حد ومرزها و سختگیری ها برای میوم خوبه، که هیچوقت جرات نداشته باشه ادای مول دربیاره. ولی حالا اگه یه مطرب خودش راضی باشه و یه ساقی خودش شکایتی نداشته باشه و وظیفه هاشون رو با هم جابجا کنن به کجای دنیا برمیخوره؟