لطفا صبر کنید....

شرط داریم تا شرط

تعیین جنسیت

جشن تعیین جنسیت داشتن. گفته بودن جنسیت رو بهشون نگم و روی یه کاغذ بنویسم.
جنسیت رو دیدم و با رمز به صبا گفتم و از بابا پرسیدم فکر میکنی چی باشه ؟ با لبخندی گفت فکر میکنم دختر باشه.
از مامان پرسیدم گفت فکر میکنم پسر باشه.
پسر بود.
گفتم با هم شرط بستید؟
بابا گفت اره ،شرط بستیم هرکی شرط رو باخت همیشه ظرفهای شب رو بشوره.
بابای قدبلند و درشت هیکلی بود با چهره ی خندون.
خواستم بگم فکر میکنم بدون شرط هم خودت این کار رو میکردی ، ولی نگفتم .
سعی کردم از چهره م باختنش رو نفهمه، ولی کلی برای این شرط بندی دلنشین تشویقشون کردم.

– تو پزشکی چیزی داریم به اسم قانون سریال.

یه چیزی که اول روز دیده میشه یا اتفاق می‌افته به شکل عجیبی تا اخر روز باز هم اتفاق می‌افته. از زیادی مایع جنین گرفته تا مشکلات جنین یا حتی رفتارهای مامان باباها.
کمی بعد از رفتن مامان و بابای شرط بندی کرده بر سر ظرف شستن شبها مامان و بابایی اومدن که اونا هم جشن تعیین جنسیت داشتن. دوباره جنسیت رمزگذاری شد و گفته شد و این بار بابا فکر میکرد پسره و مامان فکر میکرد دختره و جنین دختر بود.
این مامان بابا هم شرط بسته بودن.پرسیدم شرط تون سر چیه؟
بابا با خنده ای گفت سنگینه. اگه من ببازم تو خرید سیسمونی باید کمک کنم.اگه ببرم همه ی سیسمونی رو باید خانواده ی خانمم بخرن.
و یه جوری گفت انگار مطمئن بود که میدونه برنده ست .

تو دلم گفتم خداکنه این قانون سری به همین جا ختم پیدا کنه ، چون خدا میدونه مورد بعدی شرط بندی سر چی باشه و سر از کجا دربیاره.

logo-samandehi
مشاوره آنلاین