انتخاب اسم: بایدن!
گفتم اسم پسرت رو چی میخوای بذاری؟
گفت دلم میخواد بذارم بایدن. اسمش رو بذارم بایدن، تا مثل بایدن برسه به کاخ سفید. ولی فکر نکنم بذارن این اسم رو بذارم…
نمیدونم چرا، ولی دوست دارم بدونم اسم جنینهایی که میبینم قراره چی بشه.
دوست دارم جنینی که دارم میبینم رو با اون اسم تجسم کنم. گاهی از زیبایی اسم انتخاب شده ذوق میکنم و گاهی… شاید این روزها خیلی گاهی!…بجای اون جنین معصوم و از همهجا بیخبر فریادم از عجیب غریبی اسم آیندهاش به آسمون میرسه.
مطمئن بودم داره شوخی میکنه. نگاهش کردم که ازش بشنوم «بابا شوخی کردم »، ولی دیدم چشمهاش یه حالت رویاگونه به خودش گرفته و با لبخندی محو پسرش رو که تو دلش دست و پا میزنه نگاه میکنه و اون رو ، و در کنارش خودش رو، تو کاخ سفید تجسم میکنه…
بیش از اون غرق رویا بود که بشه باهاش کل کل کرد. تنها چیزی که بهش گفتم این بود که کاش میتونستی از خود بایدن بپرسی ایا از بایدن بودنش و در کاخ سفید بودنش خوشحاله؟ که گفت میدونم، خوشحاله.
دیگه نفهمیدم اسم پسرک چی شد و سر از کجا درآورد، ولی این روزها که بایدن هی سوتی میده و هی راه گم میکنه و وسط مراسم میافته خیلی یاد اون مامان و پسرکش میافتم و از صمیم دل دعا میکنم که اون مامان در نهایت انتخاب یه اسم معمولی با دورنمای یه زندگی معمولی رو به اسم یه رییسجمهور نامعمول با دورنمای زندگی نامعمول برای پسرکش ترجیح داده باشه. اسمی معمولی برای پسرکی که قراره تو ایران خودش، و نه در کاخ سفید، بزرگ بشه، بباله و به جایی برسه.