سادهس و علاوه براون واکنشهاش هم سادهس، هیجانی نیست. از اونایی که فکر میکنی دارن توی دل یکی دیگه رو نگاه میکنن. پشت در صدای همهمه میاد، که بعد معلوم میشه همراهاش هستن. همراههای هیجانی، برعکس خودش.

لطفا صبر کنید....
سادهس و علاوه براون واکنشهاش هم سادهس، هیجانی نیست. از اونایی که فکر میکنی دارن توی دل یکی دیگه رو نگاه میکنن. پشت در صدای همهمه میاد، که بعد معلوم میشه همراهاش هستن. همراههای هیجانی، برعکس خودش.
آزادی بعنوان یکی از چهار ترس اصلی آدم ها در دنیای رواقیون برای خودش یه روز جهانی داره و در این روز برای تمام زنان سرزمینم آزادی رو آرزو میکنم
عشق مادری چیزیکه همیشه و با هر مراجع تکرار میشه اما تکراری نمیشه و اونقدر ناب و زیباست که همیشه میتونه منو سر ذوق بیاره
وای از روزیکه قراره یه چیزی که دلت میخواد رو بشنوی، اونموقع است که حتی ممکنه یه کار اشتباهی و خطرناکی رو انجام بدی!
مرز درست کردن بده. اصلا خیلی از دردسرهای دنیا بخاطر همین مرزبندیهاس. مرز بین کشورها، ادیان، نژادها، مرز بین فقیر و غنی، خوب و بد. مرز بین من و تو، اصلا مرز بین من و خودم. مرز بین درون من و برون من. مثل تقسیم آدمها
یادم میافته امروز روز ملی کودک هست. روز ملی کودکی، روز ملی کودکانمون. یاد تموم کودکانی می افتم که بی منطق کودک کارن ، بی منطق آزار میبینن ، بیمنطق محرومن، بیمنطق روزهای کودکیشون از منطق بزرگترها خاکستریه.
«بهار» رو از اینستا شناختم. وکیل جوون جسور دست به قلم و اهل سفر و طبیعت. از عکسهاش با دوستای هم جور خودش، سروش صلواتیان و غزال از روستاهای جنوب کرمان نمیشد بیتفاوت گذشت، مخصوصا از سامیه
خانم دکتر گفته بود که یه بیمار بدحال از بندر ترکمن داره. بخاطر بدحالیش زود آوردیمش تو اتاق سونوگرافی. رنگ پریده و ژولیده، با دندونهای درب و داغون و صورتی شکسته برای یه دختر چهل و پنج سالهی ازدواج نکرده. نگاهی گنگ و ترسیده.
ط این روزا استرس داشتن تبدیل شده به یکی از ملزومات زندگی. اگه کسی پیدا شه و بگه من اصلا استرس ندارم حتما «رد داده» و شاید مبتلا به یه جور «شنگولی» کاذب شده! تو این وادی، تازهواردهای دنیای استرس، اونقدر گرهخورده و
بی باتوم و بی نیاز به نگاه کردن به اینکه پا رو کجا میذاری، سرخوردن از سرازیری آخر پارک جمشیدیه به سمت ماشین برای بالا رفته ها و حالا برگشتههای داغ و خسته لذتش کمتر از خود صعود نیست. مخصوصا وقتی میبینی تو