موسی کو تقی
پست غیرپزشکی:
.
سه تا برادر بودن به اسم های موسی، تقی و کریم.
یه روز که برای بازی میان بیرون تقی گم میشه.
موسی برمیگرده که به مادر خبر بده. کریم هم از خدا میخواد بشه پرنده و از اون بالا دنبال تقی بگرده. حالا کریم شده پرنده ای که با بغبغوش میگه « موسی کو تقی » و سالهاس دنبال تقی میگرده.
فقط نمیدونم چرا انقدر نزدیک آدما میپلکه و چرا عقلش نمیرسه بابا این ماشینه، اگه بری زیر چرخ ماشین دیگه نمیتونی تقی رو جستجو کنی.
سالهاس یاکریم از موسی، تقی رو طلب میکنه و نبودش رو باور نداره.
از زهرا تایپیست خوبم ممنونم بابت این همه روشن سازی.
برای دیدن بقیه ی داستان ها کلیک کنید