لطفا صبر کنید....

ممد آقا

ممد آقا قدبلنده با دستای خیلی بزرگ. آرومه، خیلی آروم و خیلی کار می کنه. بیست تا کیسه ی خرید با هم تو دستاش جا میگیرن، تازه دوتا بسته آب معدنی رو هم با اونا برمیداره.

امروز بعد از سالها از من آدرس مطب رو میپرسه. بهش که میگم با خوشحالی میگه آره ، بلدم. دکتر رحیمی زاد که سرکوچه تونه دکترم بوده.
سرش پایینه و وسیله ها رو داره می ذاره تو کیسه. میپرسم چرا پیش اون می رفتی؟ با سر پایین میگه کله مو عمل کرد. خون لخته شده بود توش. فوری تو ذهنم میاد یعنی چند روز بیکار بوده؟ الان که این همه کار می کنه چی؟

ده تا کیسه رو تو انگشتای دستای بزرگش جا می ده و راه می افته سمت ماشین. سرش که یه وقتی خون توش لخته شده بوده هنوز پایینه. تو راه میگه آخه سه بار هم عمل قلب شدم. برای همین خون لخته شد تو کله م.
دستهای بزرگش با کیسه های اویزون ازشون رو نگاه می کنم.

این دستهای قوی برای بودن و نون درآوردن یه قلب گنده می خوان، رخصتی برای استراحت ندارن. یه قلب گنده باید براشون باشه، حتی دوخت و دوز شده و سمباده خورده.

 

برای مطالعه ی سایز داستان های مطب روی لینک روبرو کلیک کنید. کلیک کنید

برای مشاهده صفحه اینستاگرام سونوگرافی نیلو کلیک کنید. کلیک کنید

logo-samandehi
مشاوره آنلاین