تحفه
صورت جنین که از لابلای سایه های جلوش واضح شد هر دومون از این همه قشنگی تعجب کردیم.
درحالیکه با پشت دست اشکای ذوق رو پاک می کرد گفت: تُحفه!
گفتم کی؟ دخترکت؟
گفت: نه باباش، آخه تحفه خیلی خوشگله. این دخترک هم به اون رفته.
نگاهی دوباره بهش کردم و دیدم خودش هم قشنگه، و بهش گفتم. ولی هنوز تو حال وهوای توارث تحفگی شوهرش به دخترکش بود و معلوم بود داره در ریز ریز جزئیات صورت دخترک، همسرش رو جستجو میکنه.
نگاه به مانیتور با لبخندی محو گفت: البته از تحفگی درش آوردم ، کچلش که کردم، شکم گنده ش هم کردم، ولی هنوز چشماش سبزه.
به شوخی گفتم شانس آورده بنده ی خدا چشماش رو از کاسه درنیاوردی.
خندید و خیره به مانیتور موند.
حال و هوایی که با صورت دخترکش و توصیف همسرش داشت پر از عشق بود. عشق به همسر چشم سبزی که زمانی سر پر مو و شکم تخت داشته و عشق به دخترکی که قراره مثل پدر تحفه باشه.
بیان حال عشق زبان های جورواجور داره.
برای مطالعه ی سایز داستان های مطب کلیک کنید
برای مشاهده صفحه اینستاگرام سونوگرافی نیلو کلیک کنید.