المپیاد بارداری
قشنگ معلومه هول کرده. دور خودش و دور تخت می پیچه و با چادرش می خوابه. یه ذره آرومش می کنم تا بتونم کار رو شروع کنم. در حین سونوگرافی ازش می پرسم همه چیز تا الان خوب بوده؟ً
تندتند جواب می ده :آره، دکترم گفت جنینت مرحله ی کشوری روقبول شده، ولی باید رو مرحله ی جهانی بیشتر کار کنیم.
برای من که زیاد در تخیلم ، شنیدن همین چند جمله کافیه تا یه جنین دوازده سانتی رو با یه عالمه کتاب زیربغل و با عینک کلفت به چشم در حال تلاش برای المپیاد جهانی تجسم کنم .
خنده ش از دیدن چهره ام من رو از عالم خیال در می اره. فهمیده چی گفته و می گه حالا یه همچین چیزایی ، نه دقیقا کشوری ولشکری که. یه چیزی دو مرحله ای. تو ایران و خارج.
اخه ازمایش غربالگری بشه المپیاد کشوری و لشکری؟ جنین معصوم بشه بچه المپیادی؟
ولی فکر که می کنم می بینم پر بیراه هم نمی گه.
خدایی الان مامان ها و جنین ها در یه ماراتون ازمایش و سونوگرافی مشغول مسابقه هستن.
مسابقه ی بارداری که کم از المپیاد کشوری و لشکری نداره.از این مرحله به اون مرحله.
برای دیدن بقیه ی داستان ها کلیک کنید