صبر کن
خیلی وقتها موقع سونوگرافی درست وقتی که فکر میکنم گفتنیها گفته شده و همه چیز کامله، یهو از اتاق پشتی یه صدای اوهومی از طرف زهرا میاد که یعنی « صبر کن ، عجله نکن ، هنوز مونده».
حالا زبان این «اوهوم» خودش حکایتیه. بسته به شدت و حدت و زیر و بمی و یه بار دوبار بودنش و اینکه کجاش رو می کشه تفسیرش متفاوته و من دیگه زبان « اوهوم » زهرا رو خوب میفهمم. نیازی به خیلی حرف زدن نیست. حله.
کاش تو زندگی هم هرجا ناقص بودیم، اشتباه بودیم، کم بودیم، یه « اوهومکن» داشتیم که ما رو متوجه نقص مون، اشتباهمون، کم بودنمون، بکنه. شاید هم خیلی وقتا داریمش و خبر ازش نداریم.
هست ، ولی نمی شنویمش.
هوای « اوهوم کن» هامون رو داشته باشیم.برای دیدن بقیه ی داستان ها کلیک کنید