روز دختر
میگم اینم یه دختر گوگولو. نیمنگاهی سرسری بهم می ندازه و از بالا پایین رفتن شکمش میفهمم داره میخنده، یا شاید هم میخواد بخنده.
میگم چرا میخندی؟
میگه هیچی.
پیگیر نمیشم و کارم رو ادامه میدم. وقتی میگم خوب این دخترک زیبا رو با هم ببینیم، مهلت صبر هیچی نگفتنش به پایان میرسه.
تفسیر این خندهی بیصدا رو که فقط گوشههای لب یه ذره میره به طرفین و یه صدای «هههه » مانند یا «پههههه» مانند داره و با یه نگاه چپچپ از گوشهی چشم همراهه فقط من میتونم بفهمم: این یعنی نوچ دکتر جان، تو و دستگاهت دارین اشتباه میکنین. من خودم بهتر میدونم چی دارم.
این خنده در این باب مشترکه. تفاوت در نحوهی «چگونه میداند که بهتر میداند» هست.
بخش عظیمی از بهتر داننده بودن بر اساس تفسیر ظاهر و خورد و خوراکه. آخرش هم نفهمیدم مادری که دختر داره شیرینی دوست داره و آیا پسره که مادر زیبا شده یا مونده؟ ولی یکی از رقیبهای کاری قدر من همینه.
تشخیص بزرگان فامیل هم که جای خودش رو داره. در این میون نقش مادربزرگ همسر از همه پررنگتره. تغییر کردن حالات و تکونها نسبت به بارداری قبلی هم که اصلا شوخی بردار نیست.
ولی خندهی نثار من شده در هم اکنون به هیچکدوم از این دلیلها نیست. علت واضح و مبرهن بودن خطای من «خواب» هست. مگه میشه مادر خواب ببینه پسر داره، بعد دختر باشه؟ اصلا نیاز به فکر کردن نداره. همونیه که به خواب اومده وگرنه چرا اومده.
و دردم میگیره که بیشتر این به هر دری زدن برای قبول نکردن جنسیت وقتی یه که جنین دختره. نمیتونم بگم چقدر دردم میگیره. حتی بعد از این همه سال.
امروز روز دختره.
هزار بوسه به روی تمام دخترها.
کاش از همین امروز به فرزندانمون ببالیم، فارغ از دختر یا پسر بودنش، لایق باشیم که بتونیم رها و توانا بزرگشون کنیم، خوبی کردن و قدردان خوبی بودن رو بهشون یاد بدیم، یاد بدیم مهربون باشن و هیچوقت، هیچوقت نذاریم از پوزخند روی تخت سونوگرافی خبردار بشن.
روز دختر مبارک.
برای مطالعه ی سایز داستان های مطب کلیک کنید
برای مشاهده صفحه اینستاگرام سونوگرافی نیلو کلیک کنید.